معنی فارسی coronalled

B1

مجاز شده یا مربوط به تاج، به ویژه در زمینه پزشکی یا بیولوژیکی.

Having been crowned or pertaining to a crown.

example
معنی(example):

پزشک یافته‌های کُرونا جان را به بیمار توضیح داد.

مثال:

The doctor explained the coronalled findings to the patient.

معنی(example):

مطالعه کُرونا جان اطلاعات سلامتی مهمی را فاش کرد.

مثال:

The coronalled study revealed important health information.

معنی فارسی کلمه coronalled

: معنی coronalled به فارسی

مجاز شده یا مربوط به تاج، به ویژه در زمینه پزشکی یا بیولوژیکی.