معنی فارسی coronettee

B1

شخصی که تاج یا نماد مقام را بر سر دارد، به طور خاص در مراسم‌های اجتماعی یا رسمی.

A person who wears a coronet; often associated with elegance and social status.

example
معنی(example):

گوی‌دار به آرامی در حین رقصیدن تاب می‌خورد.

مثال:

The coronettee swayed gracefully as she danced.

معنی(example):

همه به خاطر وقار گوی‌دار را تحسین کردند.

مثال:

Everyone admired the coronettee for her elegance.

معنی فارسی کلمه coronettee

: معنی coronettee به فارسی

شخصی که تاج یا نماد مقام را بر سر دارد، به طور خاص در مراسم‌های اجتماعی یا رسمی.