معنی فارسی corpsy

B1

کیفیتی که به کالبد یا جسم انسان نزدیک است، اغلب به معنای کهنگی یا فقدان زندگی.

Having the quality relating to a corpse or dead body, often indicating age or lifelessness.

example
معنی(example):

سند حالتی شبیه به کالبد داشت که نشان‌دهنده سن آن بود.

مثال:

The document had a corpsy feel, indicating its age.

معنی(example):

او کیفیت شبیه به کالبد را در کتاب قدیمی متوجه شد.

مثال:

He noticed the corpsy quality in the old book.

معنی فارسی کلمه corpsy

: معنی corpsy به فارسی

کیفیتی که به کالبد یا جسم انسان نزدیک است، اغلب به معنای کهنگی یا فقدان زندگی.