معنی فارسی corraded
B1فرسوده شده، به حالتی اطلاق میشود که در آن مواد توسط عوامل طبیعی یا فعالیت انسانی کاهش یافته یا از بین رفتهاند.
Eroded or worn away, referring to materials that have been diminished or removed by natural forces or human activity.
- VERB
example
معنی(example):
صخره به وسیله امواج مداوم فرسوده شده بود.
مثال:
The cliff was corraded by the constant waves.
معنی(example):
این مسیر به دلیل سال ها تردد پیاده فرسوده شده است.
مثال:
The path has been corraded by years of foot traffic.
معنی فارسی کلمه corraded
:
فرسوده شده، به حالتی اطلاق میشود که در آن مواد توسط عوامل طبیعی یا فعالیت انسانی کاهش یافته یا از بین رفتهاند.