معنی فارسی corradial

B1

مرتبط به فرسایش، عموماً در زمینه های مهندسی و طراحی استفاده می‌شود.

Relating to erosion; often used in engineering and design contexts.

example
معنی(example):

مهندس یک ساختار فرسایشی برای بهبود پایداری طراحی کرد.

مثال:

The engineer designed a corradial structure for better stability.

معنی(example):

چیدمان فرسایشی می‌تواند فشار سنگین‌تری را تحمل کند.

مثال:

A corradial layout can withstand heavier stress.

معنی فارسی کلمه corradial

: معنی corradial به فارسی

مرتبط به فرسایش، عموماً در زمینه های مهندسی و طراحی استفاده می‌شود.