معنی فارسی correctingly

B1

به‌درستی، به روشی که صحیح باشد.

In a correct manner; accurately.

example
معنی(example):

او به سوال با درستی پاسخ داد.

مثال:

He answered the question correctingly.

معنی(example):

او وظیفه را مطابق با دستورالعمل‌ها با درستی انجام داد.

مثال:

She completed the task correctingly according to the guidelines.

معنی فارسی کلمه correctingly

: معنی correctingly به فارسی

به‌درستی، به روشی که صحیح باشد.