معنی فارسی corrigent
B2اصلاحی، به معنای مرتبط با اصلاح یا بهبود.
Relating to the act of correcting or improving.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت اصلاحی بازخورد به جان کمک کرد تا بهبود یابد.
مثال:
The corrigent nature of the feedback helped John improve.
معنی(example):
نظرات اصلاحی او تغییرات قابل توجهی ایجاد کرد.
مثال:
Her corrigent comments made a significant difference.
معنی فارسی کلمه corrigent
:
اصلاحی، به معنای مرتبط با اصلاح یا بهبود.