معنی فارسی corrivalry

B1

حالت رقابتی و چالش‌برانگیز میان دو یا چند رقیب.

A competitive and challenging state between two or more rivals.

example
معنی(example):

رقابت‌های پرشور معمولاً به رقابت‌های شدیدتری منجر می‌شوند.

مثال:

Corrivalry often leads to more intense competition.

معنی(example):

رقابت میان این برندها روندهای بازار را شکل داده است.

مثال:

The corrivalry between the brands has shaped the market trends.

معنی فارسی کلمه corrivalry

: معنی corrivalry به فارسی

حالت رقابتی و چالش‌برانگیز میان دو یا چند رقیب.