معنی فارسی corrive

B1

در مورد مدت‌زمان یا آثاری که در بستر یکدیگر قرار دارند، به ویژه زمانی که در ترکیب دو یا چند عنصر ایجاد می‌شوند.

Pertaining to or produced by a gradual or subtle merging of elements, often used in creative contexts.

example
معنی(example):

هنرمند از تکنیک کرایو برای ایجاد عمق در نقاشی خود استفاده کرد.

مثال:

The artist used a corrive technique to create depth in her painting.

معنی(example):

با استفاده از روش کرایو، دانشمند به بینش‌های جدیدی در مورد آزمایش دست یافت.

مثال:

Using a corrive approach, the scientist gained new insights into the experiment.

معنی فارسی کلمه corrive

: معنی corrive به فارسی

در مورد مدت‌زمان یا آثاری که در بستر یکدیگر قرار دارند، به ویژه زمانی که در ترکیب دو یا چند عنصر ایجاد می‌شوند.