معنی فارسی corroder
B1خورنده به مادهای اطلاق میشود که باعث آسیب به دیگر مواد میشود.
A substance that causes corrosion, typically damaging metals.
- NOUN
example
معنی(example):
خورنده در آزمایشگاه برای ترکیب آن تجزیه و تحلیل شد.
مثال:
The corroder in the lab was analyzed for its composition.
معنی(example):
او در حال بررسی خواص عوامل مختلف خوردگی، یا خورندهها است.
مثال:
He is studying the properties of different corroding agents, or corroders.
معنی فارسی کلمه corroder
:
خورنده به مادهای اطلاق میشود که باعث آسیب به دیگر مواد میشود.