معنی فارسی corrodible

B1

قابل خوردگی، به موادی اطلاق می‌شود که تحت تأثیر عوامل محیطی مانند رطوبت و هوا می‌توانند دچار خوردگی شوند.

Capable of being corroded or deteriorated by chemical actions, often involving oxidation.

example
معنی(example):

این فلز قابل خوردگی است و ممکن است با گذشت زمان زنگ بزند.

مثال:

The metal is corrodible and can rust over time.

معنی(example):

برخی مواد قابل خوردگی هستند و نیاز به حفاظت دارند.

مثال:

Some materials are corrodible and require protection.

معنی فارسی کلمه corrodible

: معنی corrodible به فارسی

قابل خوردگی، به موادی اطلاق می‌شود که تحت تأثیر عوامل محیطی مانند رطوبت و هوا می‌توانند دچار خوردگی شوند.