معنی فارسی corrosional
B2خوردگی یا آسیب به مواد به دلیل واکنش شیمیایی، به ویژه در محیطهای مرطوب یا حاوی نمک.
Relating to or causing corrosion, which is the process of deteriorating materials due to chemical reactions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اثر خوردگی آب شور میتواند به فلز آسیب برساند.
مثال:
The corrosional effects of salt water can damage metal.
معنی(example):
فرآیندهای خوردگی در نواحی ساحلی رایج هستند.
مثال:
Corrosional processes are common in coastal areas.
معنی فارسی کلمه corrosional
:
خوردگی یا آسیب به مواد به دلیل واکنش شیمیایی، به ویژه در محیطهای مرطوب یا حاوی نمک.