معنی فارسی corrosionproof

B2

ماده یا پوششی که در برابر فرایند خوردگی مقاوم است و نمی‌تواند آسیب ببیند.

Resistant to corrosion; capable of preventing deterioration from chemical reactions.

example
معنی(example):

این پوشش سطح را در برابر خوردگی مقاوم می‌کند.

مثال:

This coating makes the surface corrosionproof.

معنی(example):

بسیاری از تولیدکنندگان مواد مقاوم در برابر خوردگی برای استفاده در فضای باز تولید می‌کنند.

مثال:

Many manufacturers produce corrosionproof materials for outdoor use.

معنی فارسی کلمه corrosionproof

: معنی corrosionproof به فارسی

ماده یا پوششی که در برابر فرایند خوردگی مقاوم است و نمی‌تواند آسیب ببیند.