معنی فارسی corrosively

B2

به طرز خورنده‌ای یا آسیب زننده‌ای، معمولا در زمینه‌های شیمیایی یا انتقادی.

In a manner that causes or relates to corrosion; often used to describe harsh criticism or damaging actions.

example
معنی(example):

اسید به طور خورنده‌ای با فلز واکنش داد.

مثال:

The acid reacted corrosively with the metal.

معنی(example):

او به طور خورنده‌ای درباره شیوه‌های ضعیف شرکت صحبت کرد.

مثال:

She spoke corrosively about the company’s poor practices.

معنی فارسی کلمه corrosively

: معنی corrosively به فارسی

به طرز خورنده‌ای یا آسیب زننده‌ای، معمولا در زمینه‌های شیمیایی یا انتقادی.