معنی فارسی corruptively

B2

به صورت فاسدانه، به شیوه‌ای که به فساد منجر می‌شود یا شخصیت و اعمال فاسد را توصیف می‌کند.

In a manner that promotes or results in corruption.

example
معنی(example):

او به صورت فاسدانه صحبت کرد تا لطفی به دست آورد.

مثال:

He spoke corruptively to secure a favor.

معنی(example):

او در معاملات خود با مشتریان به صورت فاسدانه عمل کرد.

مثال:

She acted corruptively in her dealings with the clients.

معنی فارسی کلمه corruptively

: معنی corruptively به فارسی

به صورت فاسدانه، به شیوه‌ای که به فساد منجر می‌شود یا شخصیت و اعمال فاسد را توصیف می‌کند.