معنی فارسی cosmogonist

B1

کاسموجنست: فردی که به بررسی و تحلیل نظریه‌های آفرینش جهان می‌پردازد.

A person who studies or theorizes about the origin of the universe.

example
معنی(example):

به عنوان یک کاسموجنست، نظریه‌های آغازهای جهان برایم جذاب است.

مثال:

As a cosmogonist, I am fascinated by theories of the universe's beginnings.

معنی(example):

کاسموجنست‌ها اغلب درباره پیامدهای یافته‌های خود بحث می‌کنند.

مثال:

Cosmogonists often debate the implications of their findings.

معنی فارسی کلمه cosmogonist

: معنی cosmogonist به فارسی

کاسموجنست: فردی که به بررسی و تحلیل نظریه‌های آفرینش جهان می‌پردازد.