معنی فارسی cosmolined
B1کوسمولین شده، به حالتی اطلاق میشود که یک شی با کوسمولین پوشش داده شده باشد.
Indicating that an object has been treated with cosmoline for preservation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تجهیزات قبل از ذخیرهسازی کوسمولین شده بود.
مثال:
The equipment was cosmolined before being stored.
معنی(example):
ما متوجه شدیم که ابزارها پس از سالها هنوز کوسمولین شده بودند.
مثال:
We found the tools were still cosmolined after years.
معنی فارسی کلمه cosmolined
:
کوسمولین شده، به حالتی اطلاق میشود که یک شی با کوسمولین پوشش داده شده باشد.