معنی فارسی cosmonautical
B2کیهاننوردی به بررسی و فعالیتهای مربوط به سفرهای فضایی و دانش کیهانی میپردازد.
Pertaining to astronauts and the science of space travel.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مهارتهای کیهاننوردی لازم برای مأموریتها بسیار تخصصی است.
مثال:
The cosmonautical skills needed for missions are very specialized.
معنی(example):
تحقیقات کیهاننوردی به بهبود طراحی فضاپیما کمک میکند.
مثال:
Cosmonautical research helps improve spacecraft design.
معنی فارسی کلمه cosmonautical
:
کیهاننوردی به بررسی و فعالیتهای مربوط به سفرهای فضایی و دانش کیهانی میپردازد.