معنی فارسی cosmonautically
B1بهطور کیهاننوردی به شیوهای اشاره دارد که مرتبط با فضانوردان و فعالیتهای فضایی است.
In a manner relating to or characteristic of astronauts or space travel.
- ADVERB
example
معنی(example):
مأموریت به خاطر پیچیدگیاش از لحاظ کیهاننوردی چالشبرانگیز بود.
مثال:
The mission was cosmonautically challenging due to its complexity.
معنی(example):
آنها برای آماده شدن برای سفرشان، از نظر کیهاننوردی آموزش دیدند.
مثال:
They trained cosmonautically to prepare for their journey.
معنی فارسی کلمه cosmonautically
:
بهطور کیهاننوردی به شیوهای اشاره دارد که مرتبط با فضانوردان و فعالیتهای فضایی است.