معنی فارسی cosmopolitics
C2علمی که به بررسی تأثیرات سیاستهای جهانی بر جوامع محلی میپردازد.
The study of how global politics affect local realities and governance.
- NOUN
example
معنی(example):
سیاسی جهانی تأثیر ارتباطات جهانی بر حکمرانی محلی را مطالعه میکند.
مثال:
Cosmopolitics studies the impact of global interconnectivity on local governance.
معنی(example):
او در پایاننامهاش بر روی سیاسی جهانی و پیامدهای آن برای دموکراسی تمرکز کرد.
مثال:
In her thesis, she focused on cosmopolitics and its implications for democracy.
معنی فارسی کلمه cosmopolitics
:
علمی که به بررسی تأثیرات سیاستهای جهانی بر جوامع محلی میپردازد.