معنی فارسی cosplendour
B2درخشندگی یا زیبایی مشترک مشاهده شده در یک موقعیت یا رویداد خاص.
A shared or collective brilliance, often associated with art or celebration.
- NOUN
example
معنی(example):
جشنواره مملو از درخشندگی مشترک و شادی بود.
مثال:
The festival was filled with cosplendour and joy.
معنی(example):
هنر میتواند درخشندگی مشترک تجربه انسانی را ثبت کند.
مثال:
Art can capture the cosplendour of human experience.
معنی فارسی کلمه cosplendour
:
درخشندگی یا زیبایی مشترک مشاهده شده در یک موقعیت یا رویداد خاص.