معنی فارسی cottonian

B1

کتان‌شناس، شخصی که در زمینه پنبه و خواص آن تخصص دارد.

A person who specializes in cotton and its properties.

example
معنی(example):

یک کتان‌شناس از کار با پارچه‌های کتانی لذت می‌برد.

مثال:

A cottonian enjoys working with cotton fabrics.

معنی(example):

تحقیقات کتان‌شناسان به تاریخ تولید پنبه می‌پردازد.

مثال:

Cottonian scholars study the history of cotton production.

معنی فارسی کلمه cottonian

: معنی cottonian به فارسی

کتان‌شناس، شخصی که در زمینه پنبه و خواص آن تخصص دارد.