معنی فارسی couchancy
B1احساس راحتی و آسایش در یک محیط، معمولاً مرتبط با نشستن در یک مکان.
The quality of being comfortable and relaxed in a setting.
- NOUN
example
معنی(example):
نشیمننشینی به یک شخص این امکان را میدهد که در طول جلسه مشاوره احساس راحتی کند.
مثال:
Couchancy allows a person to feel at ease during a counseling session.
معنی(example):
نشیمننشینی اتاق آن را به مکانی فوقالعاده برای گردهماییهای خانوادگی تبدیل کرد.
مثال:
The couchancy of the room made it a perfect place for family gatherings.
معنی فارسی کلمه couchancy
:
احساس راحتی و آسایش در یک محیط، معمولاً مرتبط با نشستن در یک مکان.