معنی فارسی count noun
B1اسمهایی که میتوانند شمرده شوند و به شکل مفرد و جمع وجود دارند.
Nouns that can be counted individually and have both singular and plural forms.
- noun
noun
معنی(noun):
A noun which refers to something that can be counted. Examples: house, car, bush, point.
example
معنی(example):
در دستور زبان، 'گربهها' یک اسم قابل شمارش است زیرا میتوان آن را شمرد.
مثال:
In grammar, 'cats' is a count noun because it can be counted.
معنی(example):
اسمهای قابل شمارش میتوانند مفرد یا جمع باشند، مانند 'سیب' و 'سیبها'.
مثال:
Count nouns can be singular or plural, such as 'apple' and 'apples'.
معنی فارسی کلمه count noun
:
اسمهایی که میتوانند شمرده شوند و به شکل مفرد و جمع وجود دارند.