معنی فارسی count on
B1به کسی یا چیزی اعتماد کردن یا امیدوار بودن که در شرایطی خاص حمایت کند.
To rely or depend on someone or something in a situation.
- verb
verb
معنی(verb):
To rely on, trust, or expect
مثال:
Can we count on you to help out?
example
معنی(example):
من همیشه میتوانم بر روی دوستانم برای حمایت حساب کنم.
مثال:
I can always count on my friends for support.
معنی(example):
شما میتوانید روی من حساب کنید که به پروژه کمک کنم.
مثال:
You can count on me to help with the project.
معنی فارسی کلمه count on
:
به کسی یا چیزی اعتماد کردن یا امیدوار بودن که در شرایطی خاص حمایت کند.