معنی فارسی counter-

B1

پیشوندی که معنای مخالف یا ضد چیزی را می‌دهد.

A prefix indicating opposition or contrast.

example
معنی(example):

پیشنهاد متقابل بهتر از پیشنهاد اصلی بود.

مثال:

The counter-proposal was more favorable than the original offer.

معنی(example):

آنها اقدامات مقابله‌ای برای مقابله با تهدیدات توسعه دادند.

مثال:

They developed counter-measures to deal with the threats.

معنی فارسی کلمه counter-

: معنی counter- به فارسی

پیشوندی که معنای مخالف یا ضد چیزی را می‌دهد.