معنی فارسی counter-balancing
B1به روندی اطلاق میشود که در آن آثار مختلف به منظور کاهش اثرات جانبدارانه در یک مطالعه تنظیم میشود.
A method used in experimental design to balance out the effects of different variables.
- NOUN
example
معنی(example):
متوازنسازی برای اطمینان از آزمون منصفانه استفاده میشود.
مثال:
Counter-balancing is used to ensure fair testing.
معنی(example):
تکنیک متوازنسازی دقت نتایج را بهبود میبخشد.
مثال:
The technique of counter-balancing improves the accuracy of results.
معنی فارسی کلمه counter-balancing
:
به روندی اطلاق میشود که در آن آثار مختلف به منظور کاهش اثرات جانبدارانه در یک مطالعه تنظیم میشود.