معنی فارسی counter-measure
B2اقداماتی که برای مقابله با یک تهدید یا مشکل خاص انجام میشوند.
Actions taken to counteract or mitigate a problem or threat.
- NOUN
example
معنی(example):
دولت یک اقدام پیشگیرانه برای حل مشکل معرفی کرد.
مثال:
The government introduced a counter-measure to address the issue.
معنی(example):
اجرای یک اقدام پیشگیرانه برای جلوگیری از مشکلات آینده ضروری بود.
مثال:
Implementing a counter-measure was necessary to prevent future problems.
معنی فارسی کلمه counter-measure
:
اقداماتی که برای مقابله با یک تهدید یا مشکل خاص انجام میشوند.