معنی فارسی countercompany

B1

شرکتی که به طور مستقیم با یک شرکت دیگر در بازار رقابت می‌کند.

A company that competes directly with another company in the market.

example
معنی(example):

شرکت رقیب سعی کرد مشتریان از دست رفته را بازگرداند.

مثال:

The countercompany tried to win back the lost customers.

معنی(example):

برای رقابت مؤثر، شرکت رقیب بر روی ارائه خدمات بهتر تمرکز کرد.

مثال:

To compete effectively, the countercompany focused on better service.

معنی فارسی کلمه countercompany

: معنی countercompany به فارسی

شرکتی که به طور مستقیم با یک شرکت دیگر در بازار رقابت می‌کند.