معنی فارسی counterequivalent
B1معادل یا چیزی که به نوعی مخالف یا جایگزین چیزی دیگر است.
A counterpart or something that serves as an opposite equivalent.
- NOUN
example
معنی(example):
در بسیاری از زبانها، یک معادل مستقیم مخالف برای هر واژه وجود ندارد.
مثال:
In many languages, there isn't a direct counterequivalent for every word.
معنی(example):
این اصطلاح در اصطلاحات قانونی یک معادل صحیح مخالف ندارد.
مثال:
The term lacks a proper counterequivalent in legal terminology.
معنی فارسی کلمه counterequivalent
:
معادل یا چیزی که به نوعی مخالف یا جایگزین چیزی دیگر است.