معنی فارسی counterindentation
B1حالت یا ویژگی که در مقابل فرورفتگی معمولی است.
The characteristic of an area that is raised or protruding against a typical indentation.
- NOUN
example
معنی(example):
نقشه دارای یک ضد فرورفتگی بود که ناحیه برجسته را نشان می‌داد.
مثال:
The map had a counterindentation showing the raised area.
معنی(example):
ما در زمین یک ضد فرورفتگی را متوجه شدیم که با زمین صاف اطراف تضاد داشت.
مثال:
We noticed a counterindentation in the land that contrasted with the surrounding flat terrain.
معنی فارسی کلمه counterindentation
:
حالت یا ویژگی که در مقابل فرورفتگی معمولی است.
