معنی فارسی counterinvestment
B1سرمایهگذاری که به شکل متقابل به یک حوزه خاص میپردازد، به ویژه با هدف کاهش ریسک یا رقابت.
An investment made to oppose another investment or venture, often with strategic intent.
- NOUN
example
معنی(example):
سرمایهگذاری متقابل در انرژی پایدار بازارهای جدیدی را باز کرد.
مثال:
The counterinvestment in sustainable energy opened new markets.
معنی(example):
استراتژی سرمایهگذاری متقابل او برای کاهش خطرات طراحی شده بود.
مثال:
Her counterinvestment strategy was designed to mitigate risks.
معنی فارسی کلمه counterinvestment
:
سرمایهگذاری که به شکل متقابل به یک حوزه خاص میپردازد، به ویژه با هدف کاهش ریسک یا رقابت.