معنی فارسی counterintrigue

B1

جاذبه یا کشش متقابل که باعث ایجاد تنش یا کنجکاوی می‌شود.

An intrigue that counters or opposes another, often leading to complex relationships and plots.

example
معنی(example):

داستان‌های متقابل در رمان خوانندگان را در حدس نگه داشت.

مثال:

The novel's counterintrigue kept readers guessing.

معنی(example):

جاذبه‌های متقابل میان شخصیت‌ها به داستان هیجان بیشتری داد.

مثال:

The counterintrigue among the characters added suspense to the plot.

معنی فارسی کلمه counterintrigue

: معنی counterintrigue به فارسی

جاذبه یا کشش متقابل که باعث ایجاد تنش یا کنجکاوی می‌شود.