معنی فارسی countersank
B1عملی که در آن یک شیء یا ساختار به گونهای به عقب باز میگردد یا پایین میرود.
An action where an object or structure is reversed or lowered back after assessing its position.
- VERB
example
معنی(example):
کشتی پس از درک خسارتی که متحمل شده بود، به عقب شنا داده شد.
مثال:
The ship was countersank after realizing the damage it had sustained.
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند نصب را معکوس کنند تا ساختارها را بالانس کنند.
مثال:
They decided to countersank the installation to balance the structures.
معنی فارسی کلمه countersank
:
عملی که در آن یک شیء یا ساختار به گونهای به عقب باز میگردد یا پایین میرود.