معنی فارسی counterstep
B1گام یا اقدامی که برای مقابله با یک وضعیت نامطلوب یا اشتباه قبلی برداشته میشود.
An action taken in response to a situation, often intended to correct or improve circumstances.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک قدم معکوس برداشت تا از تکرار همان اشتباه جلوگیری کند.
مثال:
She took a counterstep to avoid making the same mistake.
معنی(example):
یک قدم معکوس میتواند احتیاطی باشد که برای کاهش خطرات انجام میشود.
مثال:
A counterstep can be a precaution taken to mitigate risks.
معنی فارسی کلمه counterstep
:
گام یا اقدامی که برای مقابله با یک وضعیت نامطلوب یا اشتباه قبلی برداشته میشود.