معنی فارسی countertrend
B1روندی که به طور معکوس با یک جریان غالب در جامعه یا بازار عمل میکند.
A trend that opposes or is contrary to prevailing practices or market directions.
- OTHER
example
معنی(example):
سیاست جدید شرکت یک روند معکوس به شیوههای فعلی بازار است.
مثال:
The company's new policy is a countertrend to the current market practices.
معنی(example):
سرمایهگذاران معمولاً به دنبال روندهای معکوس هستند تا تغییرات بالقوه بازار را شناسایی کنند.
مثال:
Investors often look for countertrends to identify potential market shifts.
معنی فارسی کلمه countertrend
:
روندی که به طور معکوس با یک جریان غالب در جامعه یا بازار عمل میکند.