معنی فارسی counterturned
B1تغییر در یک وضعیت یا نظر به طور معکوس به دنبال بازخورد یا شرایط جدید.
Altered or reversed based on feedback or new circumstances.
- OTHER
example
معنی(example):
سیاست به منظور رسیدگی به نگرانیهای عمومی تغییر داده شد.
مثال:
The policy was counterturned to address the public's concerns.
معنی(example):
پس از بازخورد، آنها برنامههای اولیه خود را تغییر دادند.
مثال:
After the feedback, they counterturned their original plans.
معنی فارسی کلمه counterturned
:
تغییر در یک وضعیت یا نظر به طور معکوس به دنبال بازخورد یا شرایط جدید.