معنی فارسی counterworker

B1

شخصی که در نقطه ورود خدمات یا فروش به مشتری خدمت می‌کند، عموماً در فروشگاه‌ها یا دفترهای خدمات.

A person who works at a service or sales point, typically in shops or service offices.

example
معنی(example):

کارمند مقابل خدمات مشتری عالی را در فروشگاه ارائه داد.

مثال:

The counterworker provided excellent customer service at the shop.

معنی(example):

به عنوان یک کارمند مقابل، او صندوق را مدیریت می‌کند و به مشتریان کمک می‌کند.

مثال:

As a counterworker, she manages the cash register and assists customers.

معنی فارسی کلمه counterworker

: معنی counterworker به فارسی

شخصی که در نقطه ورود خدمات یا فروش به مشتری خدمت می‌کند، عموماً در فروشگاه‌ها یا دفترهای خدمات.