معنی فارسی county corporate
C1نهادهای محلی که به عنوان یک واحد قانونی عمل میکنند و معمولاً در جنبه های اقتصادی فعالیت دارند.
A local authority that has been granted corporation status for governance and administration purposes.
- NOUN
example
معنی(example):
شهرستان شرکتی برای مدیریت محلی مؤثر تأسیس شده است.
مثال:
The county corporate has been established for effective local governance.
معنی(example):
نهادهای شهرستانی شرکتی میتوانند مالیاتهایی برای پروژههای محلی وضع کنند.
مثال:
County corporate entities can levy taxes for local projects.
معنی فارسی کلمه county corporate
:
نهادهای محلی که به عنوان یک واحد قانونی عمل میکنند و معمولاً در جنبه های اقتصادی فعالیت دارند.