معنی فارسی county council
B2نهاد دولتی محلی که وظیفه مدیریت امور عمومی و خدمات را در سطح شهرستان دارد.
An elected body of representatives responsible for the governance and administration of a county.
- noun
noun
معنی(noun):
The administrative body of a county
example
معنی(example):
شورای شهرستان هر ماه برای بحث در مورد مسائل محلی برگزار می‌شود.
مثال:
The county council meets every month to discuss local issues.
معنی(example):
شورای شهرستان مسئول خدمات آموزشی محلی است.
مثال:
The county council is responsible for local education services.
معنی فارسی کلمه county council
:
نهاد دولتی محلی که وظیفه مدیریت امور عمومی و خدمات را در سطح شهرستان دارد.
