معنی فارسی courter
B1شخصی که برای جلب محبت دیگری تلاش میکند.
A person who is attempting to win someone's affection.
- NOUN
example
معنی(example):
او توسط بسیاری به عنوان یک خواستگار جذاب در نظر گرفته میشد.
مثال:
He was considered a charming courter by many.
معنی(example):
خواستگار در اولین قرار ملاقات گل آورد.
مثال:
The courter brought flowers on their first date.
معنی فارسی کلمه courter
:
شخصی که برای جلب محبت دیگری تلاش میکند.