معنی فارسی courtesanry

B1

شغل یا فعالیت‌هایی مرتبط با خواستگاری و جلب توجه.

The state or practice of being a courtesan.

example
معنی(example):

او تاریخ فرهنگ خواستگاری را در فرهنگ‌های باستانی مطالعه کرد.

مثال:

She studied the history of courtesanry in ancient cultures.

معنی(example):

خواستگاری در بسیاری از مقاطع تاریخی بخشی از جامعه بوده است.

مثال:

Courtesanry has been a part of society in many eras.

معنی فارسی کلمه courtesanry

: معنی courtesanry به فارسی

شغل یا فعالیت‌هایی مرتبط با خواستگاری و جلب توجه.