معنی فارسی covariables

B1

چندین متغیر وابسته که بر هم تأثیر می‌گذارند و نتیجه را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

Multiple dependent variables that affect each other and influence the outcome.

example
معنی(example):

این مطالعه شامل متغیرهای وابسته‌ای بود که بر متغیر اصلی تأثیر می‌گذاشتند.

مثال:

The study included various covariables that affected the main variable.

معنی(example):

شناسایی متغیرهای وابسته برای تفسیر دقیق داده‌ها بسیار مهم است.

مثال:

Identifying covariables is crucial for accurate data interpretation.

معنی فارسی کلمه covariables

: معنی covariables به فارسی

چندین متغیر وابسته که بر هم تأثیر می‌گذارند و نتیجه را تحت تأثیر قرار می‌دهند.