معنی فارسی covary

B1

تماس یا ارتباط بین دو یا چند متغیر که تغییرات یک متغیر به تغییرات دیگری مرتبط است.

To change or vary together; to have a relationship where the changes in one variable are associated with changes in another.

example
معنی(example):

دو متغیر علمی تحت شرایط خاص تمایل دارند که با هم تغییر کنند.

مثال:

The two scientific variables tend to covary under specific conditions.

معنی(example):

در علم اقتصاد، نرخ‌های تورم و بیکاری معمولاً با هم تغییر می‌کنند.

مثال:

In economics, inflation and unemployment rates often covary.

معنی فارسی کلمه covary

: معنی covary به فارسی

تماس یا ارتباط بین دو یا چند متغیر که تغییرات یک متغیر به تغییرات دیگری مرتبط است.