معنی فارسی covibration

B1

عمل یا حالت هم‌اهنگی یا لرزیدن به طور همزمان.

The act or condition of vibrating together.

example
معنی(example):

هم‌لرزی بین بلندگوها کیفیت صدا را بهبود بخشید.

مثال:

Covibration between the speakers improved sound quality.

معنی(example):

تکنسین هم‌لرزی سیستم‌ها را اندازه‌گیری کرد.

مثال:

The technician measured the covibration of the systems.

معنی فارسی کلمه covibration

: معنی covibration به فارسی

عمل یا حالت هم‌اهنگی یا لرزیدن به طور همزمان.