معنی فارسی covisitor
B1فردی که به همراه افراد دیگر از یک مکان یا رویداد بازدید میکند.
A person who visits a place together with others
- NOUN
example
معنی(example):
بازدیدکننده مشترک در طول سفر ما داستانهای جالبی را به اشتراک گذاشت.
مثال:
The covisor shared interesting stories during our trip.
معنی(example):
به عنوان یک بازدیدکننده مشترک، آنها دیدگاهی منحصر به فرد به بحث آوردند.
مثال:
As a covisitor, they brought a unique perspective to the discussion.
معنی فارسی کلمه covisitor
:
فردی که به همراه افراد دیگر از یک مکان یا رویداد بازدید میکند.