معنی فارسی cow bail
A2بند یا ابزاری برای متوقف کردن یا نگهداشتن گاوها.
A device used for restraining or holding cattle.
- NOUN
example
معنی(example):
کشاورز از بند گاو برای نگهداشتن گاوها در آغل استفاده کرد.
مثال:
The farmer used cow bail to keep the cows in the pen.
معنی(example):
شما به مقداری بند گاو نیاز دارید تا حیوانات را در هنگام طوفان ایمن کنید.
مثال:
You need some cow bail to secure the animals during the storm.
معنی فارسی کلمه cow bail
:
بند یا ابزاری برای متوقف کردن یا نگهداشتن گاوها.