معنی فارسی cowboy boots
B1چکمههایی با ساق بلند و نوک تیز که معمولاً توسط کابویها پوشیده میشوند.
Sturdy leather boots with a high shaft, often worn by cowboys as part of their traditional attire.
- NOUN
example
معنی(example):
او چکمههای کابوی مورد علاقهاش را به مهمانی پوشید.
مثال:
He wore his favorite cowboy boots to the party.
معنی(example):
چکمههای کابوی در مد غربی محبوب هستند.
مثال:
Cowboy boots are popular in Western fashion.
معنی فارسی کلمه cowboy boots
:
چکمههایی با ساق بلند و نوک تیز که معمولاً توسط کابویها پوشیده میشوند.