معنی فارسی cowed
B1 /kaʊd/ترساندن یا تحت تأثیر قرار دادن کسی به طوری که آن فرد احساس ضعف یا ترس کند.
To intimidate or frighten someone.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
(chiefly in the passive voice) To intimidate; to daunt the spirits or courage of.
مثال:
Con artists are not cowed by the law.
adjective
معنی(adjective):
Frightened into submission.
example
معنی(example):
زورگو کودکان کوچک‌تر را ترساند.
مثال:
The bully cowed the smaller children.
معنی(example):
او از جمعیت بلند صدا ترسید.
مثال:
He felt cowed by the loud crowd.
معنی فارسی کلمه cowed
:
ترساندن یا تحت تأثیر قرار دادن کسی به طوری که آن فرد احساس ضعف یا ترس کند.
