معنی فارسی cowing

B1 /ˈkaʊɪŋ/

عمل ترساندن یا تحت فشار قرار دادن افراد به گونه‌ای که رفتار یا نظر خود را تغییر دهند.

The act of intimidating or frightening someone.

verb
معنی(verb):

(chiefly in the passive voice) To intimidate; to daunt the spirits or courage of.

مثال:

Con artists are not cowed by the law.

example
معنی(example):

ترساندن دیگران می‌تواند به ناخرسندی منجر شود.

مثال:

Cowing others can lead to unhappiness.

معنی(example):

او متهم به ترساندن هم‌کلاسی‌هایش به سکوت شد.

مثال:

He was accused of cowing his peers into silence.

معنی فارسی کلمه cowing

: معنی cowing به فارسی

عمل ترساندن یا تحت فشار قرار دادن افراد به گونه‌ای که رفتار یا نظر خود را تغییر دهند.